تجاوز فقط یک جرم جنسی نیست. بلکه یک جرم علیه انسانیت و شرافت انسانی است. سازمان بهداشت جهانی (WHO) نشان میدهد که هر ۵ دقیقه یک زن مورد تجاوز جنسی قرار میگیرد. این پدیده شوم عواقب جدی برای زنان از لحاظ جسمی و روانی دارد. قربانیان معمولا دچار افسردگی، تلاش برای خودکشی، اضطراب، مشکلات مربوط به سوءاستفاده از مواد، احساس گناه و سرزنش خود میشوند. متاسفانه تجاوز در تمامی جوامع وجود دارد. یکی از علل تداوم و گسترش آن هم عدم مراجعه به پلیس و گزارش قربانیان است. تجاوز جرمی خشونتزا است که معمولاً گزارش آن، در مقایسه با سایر بزهکاریها کمتر و ناقصتر است. در عین حال، در بین سایر بزهکاریها از رشد سریعتری برخوردار است.
زنانی که مورد تجاوز قرار میگیرند، این احتمال را میدهند که بعد از افشای آن، از سوی جامعه و خانواده و حتی نزدیکان خود طرد شوند. بنابراین بسیاری از آنها ترجیح میدهند که برای حفظ آبرو هم که شده این راز را تا آخر عمر برای خود نگه دارند. همین موضوع باعث ادامه فعالیت جنایتکارانه متجاوزان میشود. دلیل دیگر، تحقیری است که قربانی در جلسات محاکمه احساس میکند. برخی از قوانین و رفتارهای قضایی به گونهای است که گویی قربانی هم کم مقصر نبوده. اظهارات قربانی در مورد حادثه معمولا با تردید نگریسته میشود. گاهی هم به قربانی تهمت دروغگویی و خیالبافی میزنند.
در دستهبندی نقد و بررسی سریال میتوانید درباره مینی سریالهای بیشتری بخوانید.
مینیسریال غیرقابل باور (Unbelievable) محصولی از شبکه نتفلیکس (Netflix) به این موضوع میپردازد. غیرقابل باور براساس یک ماجرای واقعی است. درباره تجاوزهای زنجیرهای که در سالهای 2008 تا 2011 در واشنگتن و کلورادو اتفاق افتادند. این سریال از مقالهای تحت عنوان یک داستان غیرقابل باور از تجاوز (An Unbelievable Story of Rape) اقتباس شده است. این مقاله در سال 2015 توسط کریستین میلر (Christian Miller) و کِن آرمسترانگ (Ken Armstrong) در سایت پروپابلیکا (ProPublica) منتشر شد. مقالهای که جایزه پولیتزر (Pulitzer) سال 2015 را هم ازآن خود کرد. این مقاله درباره زنی از اهالی واشنگتون است که ادعا کرد در اتاق خوابش توسط مردی ناشناس مورد تجاوز قرار گرفته است. اما بعد از مدتی داستانش را عوض کرد. در نهایت کلا منکر قضیه حمله شد. مینیسریال غیرقابل باور محصول سال 2019 است و در 8 اپیزود ارائه شده. این سریال نظر مثبت منتقدین را به خود جلب کرد.
وقتی قانون هم از قربانی حمایت نمیکند
اپیزود اول این سریال ما را به واشنگتن میبرد. دختر جوانی را میبینیم که در کمپ جوانانِ در معرض خطر روبهروی دو پلیس مرد نشسته است. اسم او مری آدلر (Marie Adler) است و 18 سال دارد. مری به آنها میگوید که توسط یک دزد نقابدار که پنهانی وارد آپارتمانش شده مورد تجاوز قرار گرفته. پلیسها شروع به تحقیقات و پرسیدن سوالات بیشتر میکنند. اما هرچه بیشتر از مری و اطرافیان او سوال میپرسند بیشتر بهنظر میآید که او ماجرا را از خودش درآورده است. او در کمپ بچههای بیسرپرست زندگی میکند. تا به حال خانوادههای زیادی سرپرستی او را برعهده داشتهاند. او روایتگری غیرقابلاعتماد است؛ دختری آسیبدیده و درمانده. مدام وحشتزده میشود و علاقهاش را برای گفتن ادامه داستان از دست میدهد.داستان تجاوز و خانوادهای که میتواند شبیه به کابوس باشد؛ نقد و بررسی سریال Patrick Melrose را بخوانید.
سریال در اپیزود دوم، دو داستان را همزمان پیش میبرد. اولی همان داستان ادعای تجاوز به مری و عواقب آن در واشنگتن است. دومی داستان دیگری را در جنوب کلورادو و در سه سال بعد روایت میکند. جاییکه کارآگاه دوآل (Duvall) روی یک پرونده تجاوز کار میکند. جزییات این پرونده دقیقا مثل پرونده مری است. البته این شباهت را ما میدانیم نه کارآگاه دوآل. بازهم دختر جوانی بهنام آمبر (Amber) توسط دزدی که وارد آپارتمان او شده بود مورد تجاوز قرار گرفته. این مرد متجاز هیچ ردی از DNA خود در صحنه جرم باقی نگذاشته. اما یک تفاوت بزرگ میان وضعیت مری و آمبر وجود دارد. طرز برخورد پلیس با آنها از زمین تا آسمان فرق دارد. افسری که در واشنگتن با مری حرف میزد بسیار سرد و بیتفاوت بود. او مدام درباره جزییات حادثه میپرسید. اما دوآل مهربان است و به آرامی صحبت میکند. او با دلسوزی به حرفهای آمبر گوش میکند. حتی به او میگوید میتواند روی کمک دکترهای اداره پلیس حساب کند. این باعث میشود که آمبر از همان اول احساس امنیت کند. درحالیکه مری احساسی عدم امنیت و نادیدهگرفتن شدن میکرد. تفاوت ایندو باهم نشان میدهد چهطور سطح اجتماعی و پیشینه مری روی رفتار مامورها با او تاثیر گذاشته بود.
طولی نمیکشد که یک تجاوز دیگر هم اتفاق میافتد. شباهت این پروندها باعث میشود دوآل پیگیر ماجرا شود. او با کارآگاه راسموسن (Rasmussen) گروه دونفرهای را تشکیل میدهد. آنها دنبال دستگیری مردی هستند که مسئول تجاوز به این زنهاست. از لذتبخشترین صحنههای این سریال دیدن همکاری این دو کارآگاه زن است. که هر دو شخصیتی قوی و مصمم دارند. آنها برای حمایت از زنان دیگر میجنگند. بنابراین اگر کمی دقت کنید میتوانید لحن فمنیستی این سریال را ببینید. بعضی از سکانسها سریال غیرقابل باور یادآور سریال کارآگاه حقیقی (True Detective) است. کارآگاههای این سریال هم تلاش میکنند تا چیزهایی که از آنها سردر نمیآورند را کنار هم قرار دهند.
رمز موفقیت سریال چه بود؟
سریال غیرقابل باور میتوانست پر از صحنههای دلخراش و خشونتآمیز آزار و اذیت جنسی باشد. این چیزی است که تلوزیون هنوز به آن عادت ندارد. مثلا سریال بازی تاج و تخت (Game of Thrones) و صحنه تجاوز به سانسا استارک (Sansa Stark) را در نظر بگیرید. این صحنه موجب واکنش شدید بینندگان و حتی یک سناتور آمریکایی شد. بنابراین هیچ صحنه واضحی از تجاوز به قربانیها نمیبینیم. بلکه بهجای آن خود کاراکترها تعریف میکنند چه اتفاقی افتاده است. این سریال شباهتی هم به سریالها و فیلمهای جنایی کلیشهای در این سبک ندارد. عوامل سریال غیرقابل باور رویه دیگری در پیش گرفتند. این سریال نشان میدهد اطرافیان مری از ابتدا تاحدی تمایل داشتند بگویند این اتفاق تقصیر خودش بوده است. اینکه مری ادعای تجاوز را از خودش درآورده است.وقتی یک قاتل سریالی به نام لامانته از مردان هوسباز انتقام سختی میگیرد: نقدی بر سریال La Mante
این سریال جزییاتی به کاراکترهای مری و دو کارآگاه اضافه میکند تا آنها را واقعیتر جلوه بدهد. مری دختری است که در خانههای زیادی به عنوان فرزندخوانده بوده. اتفاقات بسیار وحشتناکی برایش افتاده. به او تجاوز شده است. اما آنقدر با شک و تردید با او برخورد کردهاند که حرفهایش را پس میگیرد. این باعث میشود همه فکر کنند او از همان اول دروغ میگفته. بعد او بهخاطر گزارش دروغ تنبیه هم میشود. مری کاراکتر پیچیده و جالبی است. یکدنده است و کاراکتر او ظرافت خاصی دارد.
دلیل این همه تاکید چیست؟
لحن سریال هم درست مثل مقاله اصلی محافظهکارانه است. اما به نظر میرسد زیاد روی هوش بینندگان حساب نکرده. درست است که سریال میخواهد درسهای عدالت و برابری بدهد اما بیشازاندازه آن را تکرار میکند. مثلا به دفعات میبینیم که کاراکترها درباره عدالت سخنرانی میکنند. بهنظر میرسد که عوامل میخواهند حسابی مخاطبان را شیرفهم کند. بله، تاکید و تکرار به موضوع اعتبار میبخشند. اما افراط در تکرار موجب تضعیف سریال میشود. این سریال یک تم فمنیستی هم دارد. این با موضوع کلی داستان همخوانی دارد. اما چیز زیادی بهجز احساسات و عواطف زنانه به سریال اضافه نمیکند.
البته میتوان در سایه جذابیت موضوع سریال و اجرای قوی بازیگران این ایرادهای جزیی را نادیده گرفت. بازیگران اصلی در ایفای نقش خود عالی عمل کردهاند. کولت (Collette) و ویور (Wever) از بهترین بازیگرهای سینمای آمریکا هستند که در کنار یکدیگر عالی ظاهر شدهاند. آنها زنان قدرتمندی هستند که سعی میکنند کامل باشند. اما همیشه احساس ناامنی دارند و آنقدر اشتباه میکنند که شبیه سایر انسانهای عادی باشند. کیتلین دِوِر (Kaitlyn Dever) هم نقش مری را خیلی خوب ایفا کرده است. اجرای بینظیر حتی در نقشهای فرعی هم دیده میشود. مثلا دو قربانی تجاوز دیگر آنالی (Annaleigh) و دنیل (Danielle)، یا نیک (Nick) یک پلیس عصبی و دلخور، همینطور بریجیت (Bridget) و برنت (Brent) زن و مردی که برای مدتی از مری در خانه نگهداری میکردند.سریالی زنانه با نگاهی به خشونت خانگی: مروری بر سریال Big Little Lies
این سریال سرشار از جزییات است. البته نه از آنها که به دیدنشان در سریالهای پربیننده جنایی عادت داریم. روی جزییاتی تاکید میکند که باعث حیرت و شگفتی میشود. مثلا جزییات کار کارآگاهها را نشان میدهد. اینکه آنها باید برای به دست آوردن یک سرنخ کوچک، فیلم دوربینهای ترافیکی را بارها و بارها بررسی کنند.
سخن پایانی
مینیسریال غیرقابل باور، یکی از بهترین سریالهای جنایی در سالهای اخیر و یکی از بهترینهای سال 2019 است. رویکردی متفاوت به تجاوز دارد. بله این سریال رازآلود هم هست. میخواهید بدانیم بالاخره این مرد متجاوز کیست؟ چهچیز باعث شده او یک متجاوز سریالی شود؟ اما سریال غیرقابل باور برای این ساخته نشده که به این سوالها پاسخ دهد. عنصر معمایی بودن در درجه دوم اهمیت است. این سریال بیش از هرچیز به قربانیان تجاوز و طرز برخورد متنقاض دیگران و نظام عدالت کیفری با آنها میپردازد. این سریال بیشتر درباره ارزش گوش دادن و فهمیدن قربانیان است. اینکه چه تفاوتی میکند زمانیکه یک قربان تجاوز نهتنها صدایش شنیده شود بلکه با او همدردی هم شود. بنابراین اگر به این دست موضوعات علاقهمندید به شما پیشنهاد میکنیم این مینیسریال تحسینشده را از دست ندهید.
منبع: The Guardian – New York Times