با نقد سریال Mr. Robot (آقای ربات) محصول سال 2015 اثری از سم اسماعیل خالق آثار موفقی همچون بازگشت به خانه و مرغ مقلد آمریکای شمالی در ویکینقد همراه باشید.
هشدار: از اینجا به بعد مقاله بخشهایی از داستان فیلم را اسپویل میکند.
نگاه کلی به سریال آقای ربات
یکی از کارمندان ایکورپ در فصل سوم سریال آقای ربات میگوید:
«من عاشق رازی بزرگ هستم و با بزرگترین راز حل نشده به وجد میآیم: آیا واقعیت همان چیزی است که میبینیم؟»
سریال آقای ربات و خالقش، سم اسماعیل هم به طور مشخص هنوز تحت تأثیر همان بزرگترین راز حلنشده هستند. بعد از دو فصلی که مخاطب با همراه شدن از نظرگاه شخصیت پیش برنده و هکر خود، الیوت آلدرون (ریمی مالک) خو گرفت سپس همه چیز درباره اینکه چگونه ذهن او و ما فریبخورده بودیم روشن شد، فصل سوم در یک مسیر عمدتاً ساده حداقل در 6 قسمت ابتداییاش پیش رفت. با این وجود شواهدی وجود دارد که نشان میدهد چه چیزی واقعیت است یا نیست و اینکه شاید بیش از یک نسخه از واقعیت وجود داشته باشد. این همان موضوعی است که از ابتدا در سریال آقای ربات از آن گفته شده بود.

این نکات از طریق دیالوگ به مخاطب منتقل شد (درست همانند همان کارمندی که میگوید زندگی ما میتواند به طور همزمان در جهانی موازی جریان داشته باشد)؛ در صحنههایی که ما الیوت را میبینیم که با دوست و محافظش آنجلا (پورتیا دابلدی) صحبت میکند متوجه میشود چند ثانیه را از دست داده است؛ و تمایل الیوت بیشتر به این سمت میرود که قدرت لذت بردن و خوشگذرانی را از دست بدهد، چنین اتفاقی به لطف شخصیت موجود بین خود و همتای تهاجمیش، آقای ربات (کریستین اسلیتر) رخ میدهد.
روایتی حیرتانگیز با پرداختی موشکافانه
برای آنهایی که انتظار سریالی دارند که با ذهنشان بازی میکند، مطمئن باشید انتخاب درستی پیش رویتان است. هرچه این سریال جلوتر میرود نسبت به وضعیت ناهموار خود مطمئن میشود و پیچیدهتر خواهد شد. از طرفی الیوت مُصر است تا خساراتی که به دلیل اجرای عملیات هک نهم می ایجاد شده و اقتصاد ایالات متحده را ویران کرده بود، جبران کند. از طرفی دیگر تحت فشار قرار گرفتن او توسط آنجلا و خواهرش دارلین (کارلی چایکین) مبنی بر این است که او باید به علایقش توجه کند و در خدمت آنها باشد، طرح کلی داستان را تشکیل میدهد. این داستان ستون فقرات دقیقی دارد و واقعاً تلاش میکند وضعش بهتر شود تا درنهایت بسیار فوقالعاده به تصویر کشیده شود.

همچنین آقای ربات خوشبختانه هرچه فصلها جلوتر میرود لحن طنز بیشتری به خود میگیرد. مثلاً قسمت دوم فصل سوم با سکانس 8 دقیقهای عجیبی شروع میشود که الیوت در آن با زندگی روزمره بسیار مأنوس شده است. در جایی از سریال شخصیت اصلی میگوید:
«میدانید؟ وقتی در مسئلهای گند میزنید، آرزو میکنید کاش دکمه برگشتی وجود داشت و میتوانستید آن را فشار دهید. درست مثل وقتیکه احمقانهترین حرف را جلوی کسی که از او خوشتان میآید میزنید. یا وقتی درباره رئیستان در ایمیلی بد و بیراه میگویید و سپس آن را به اشتباه به همه همکارانتان میفرستید یا وقتی اقتصاد کل دنیا را به هم میریزید و سقوط اجتنابناپذیر تمدن جهانی را رقم میزنید.»
سپس آن جملهای که باعث میشود با او همذاتپنداری کنیم گفته میشود:
«ما همه چنین روزهایی داشتهایم.»
درونمایه سیاسی و غیرشعاری
نکته جالب موجود در سریال آقای ربات (به طور خاص در فصل سوم آن) حضور دونالد ترامپ یا حداقل شبحی از او است. فصل سوم این سریال در حالی شروع میشود که الیوت توسط معاون اجرایی سابق ایکورپ، تایرل ولیک (مارتین والستروم) گلوله خورده است؛ آنجلا هم با تایرل و هم با ارتش تاریکی کار میکند و دارلین اکنون به عنوان خبرچین برای دام (گریس گامر) و FBI همکاری میکند. دام همه تلاشش را میکند که بفهمد چه کسی پشت هک ایکورپ بوده است.

این بدان معناست که هنوز سال 2015 است. باراک اوباما هنوز بر منصب قدرت نشسته و مردم هنوز به ترامپ به چشم یک دلقک نگاه میکنند. اما دانهها به طور مشخص از همین ابتدا برای ظهور او کاشته شده است، چیزی از جنس یک مونولوگ که در قسمت اول به طور مستقیم به او اشاره میکند. الیوت با طعنه میگوید که انگار توسط یک بیشفعال اینترنتی همه چیز آنقدر عوض شده که 5 ردبول خورده باشد.
«این آینده تاریکی که آن را به جنبش واداشتهام، چه کسی میداند چه پیش خواهد آورد؟»
در همین حین تصاویر دونالد ترامپ و مایک پنس به روی صفحه میآید که پیروزیشان را در سال 2016 جشن میگیرند. طعنه گزنده سؤالی که آقای ربات مطرح میکند این است که:
«چه میشد میتوانستیم به سال 2015 برگردیم و کاری کنیم اتفاقات سال 2016 و 2017 متفاوت پیش بروند؟»
نکاتی درباره ساخت و کیفیت اثر
اما چیزی که این سریال را به سریالی خوب بدل میکند، این حقیقت نیست که به سیاستهای اخیر میپردازد بلکه به این است که هر فصل کارهایی که انجام میدهد بهتر از فصل قبلی میشود و هرگز افتی نداشته است. اسماعیل که همه قسمتها را خودش کارگردانی میکند، فیلمسازی پر زرق و برق و جاهطلب باقی میماند که پلانهای بسیار جذابی را به عنوان امضایش در اثر قرار میدهد و صحنههای آشوب را از طریق پلانهای طولانی فیلمبرداری میکند. نکته مثبتش این است که هیچکدامش غیرواقعی به نظر نمیرسند.

ریمی مالک که همچنان تحت تأثیر جنگهای درونی شخصیت الیوت است، بسیار حیرتانگیز عمل میکند. چیزی که شاید از نگاه دیگر شخصیتهای سریال احمقانه به نظر برسد برای او بسیار جدی است. او همچنان روایت خود را به شکلی روان ارائه میکند و نمایندگی مردی را میکند که شدیداً تحت تأثیر دارو است. صادقانه، همه بازیگران حس و حالی مالیخولیایی دارند و درعینحال حس خوبی به مخاطب میدهند. از جمله این بازیگران میتوان به چایکین، دابلدی و اسلیتر اشاره کرد که هرچه جلوتر میرویم نسبت به فصلهای گذشته نقش بیشتری پیدا میکنند.
جمعبندی
در این سریال هرچه جلوتر میرویم و اوضاع مشخصتر میشود، نمیدانیم که آیا الیوت تلاش میکند خودش را رستگار کند و اعمال افسوسایتی را جبران کند و روی کمپین ترامپ آب یخی بریزد یا نه.

اما هرچه از پخش آن میگذرد بیشتر مشخص میشود که اسماعیل و تیم پشت این سریال هیجانانگیز قطعاً به چیزی دست یافتهاند: آنها فهمیدهاند چگونه میتوانند دوباره آقای ربات را به اوج خود بازگردانند.
به شما پیشنهاد میکنم تا اگر در اشتباهید و هنوز تماشای این سریال فوقالعاده جذاب و زیبا را شروع نکردهاید، همین الان دست به کار شوید. ایکورپ و آقای ربات در کمیناند!
به قلم جن شانی از وبسایت ولچر
بدون شک بهترین سریالی هست که تو عمرم دیدم ، ترکیب یک هکر خسته با اهدافی بزرگ و مشکلات روانی و اختلالات شخصیتی بسیار بسیار فیلم رو جذاب کرده ، خصوصا اینکه فیلم واقعا مبهم و گیج کننده هست مخصوصا فصل 2 که واقعا جذابه به نظر من ، هرچند که در پایان فصل 4 همه چیز مشخص میشه ، بدون شک اگه طرز تفکرتون خاص باشه کاملا تا عمق فیلم پیش میرید فیلمی تکرار نشدنی هست ، خیلیا میگن خسته کننده و بی محتواست ، در صورتی که با خصوصیات اخلاقی هرکسی نمیخونه ، طرف میاد اسپایدرمن میبینه بعد میگه مسترربات خسته کنندس ، خب داداش من تو درکی از این فیلم نداری این فیلم کاملا هوشمندانه و جذابه ، حتی متد های هک و امنیت هم کاملا در دنیای واقعی وجود داره ، سیتم عامل کالی لینوکس ، دستورات لینوکسی و … کاملا واقعی ، خلاصه جذاااااااااااااااب