مارگارت اتوود
سریال سرگذشت ندیمه بر اساس رمانی با همین نام نوشته شده. این رمان اثر مارگارت اتوود (margaret atwood) است. او این رمان را در سال 1985 نوشت. سرگذشت ندیمه مورد استقبال زیادی قرار گرفت و به اکثر زبانهای دنیا ترجمه شد. مارگارت اتوود درصدد دریافت جایزه نوبل ادبیات بود برای همین تعجبی ندارد که چرا این رمان تا این حد موفق عمل کرده است.
اقتباسها
در سال 1990 فیلمی با همین نام و با اقتباس از این رمان، ساخته شد. این اولین فیلمی بود که براساس رمان اتوود ساخته میشد. در طول زمان فیلمهای زیادی از این رمان اقتباس کردند ولی هیچکدام اندازه این سریال موفق نبودند.
عوامل سریال
کمپانی هولو (Hulu) از سال 2007 فعالیت خودش را شروع کرده. این شرکت در زمینه تولید و پخش فیلم و سریال فعالیت میکند. میتوان گفت یکی از پرمخاطبترین سریالهای این کمپانی سرگذشت ندیمه بوده است. سرگذشت ندیمه با کارگردانی بروس میلر (Bruce Miller) موفقترین اثریست که تا حالا براساس این رمان ساخته شده. اولین فصل این سریال در ژانر ترسناک و 10 قسمت ساخته شد. هولو آن را در سال 2017 عرضه کرد.کار بروس میلر در فصل اول آنقدر خوب بود که برای سریالش 4 جایزه امی بهارمغان بیاورد. خود میلر هم جایزه بهترین نویسده را دریافت کرد.
فضای فیلم
دنبال سریالی شاد و لذتبخش هستید؟ پس دیدن این سریال را کلاً فراموش کنید! این مجموعه تلخی و درد را به روح شما هدیه میدهد. دنیای غمانگیزی را بهنمایش میگذارد که ذرهای احساس خوشی در آن جای ندارد. در کل اگر روحیه لطیفی دارید و راحت آزردهخاطر میشوید، دور این سریال را خط بکشید.
ببینید: بررسی سریال Castlevania؛ خون، خون را پیدا میکند!
فصل 1
داستان آیندهای نزدیک را نشان میدهد. در پی ترور رئیسجمهور آمریکا به دست مسلمانان تندرو، وضعیت فوقالعاده اعلام میشود. دولتی تمامیتخواه کنترل کشور را به دست میگیرد. اسم این دولت تمامیتخواه مسیحی؛ گیلیاد (gilead) است. دولت در تمامی حقوق شهروندان دست میبرد. حالا کنترل کاملی بر زندگی مردم دارد. اصلیترین مشکل کشور شیوع نازایی در زنان است. این موضوع روی شرایط اجتماعی و سیاسی کشور تأثیر گذاشته. زنانی که میتوانند باردار شوند با نام ندیمه به ثروتمندان فروخته میشوند. ثروتمندان و دولتیها هم با آنها مانند یک ماشین تولید فرزند برخورد میکنند.
جون اسبرن
شخصیت اول، ندیمهای به نام جون اسبرن (Elisabeth Moss) است. در فلشبکها میبینید جون همراه زنان دیگر در تظاهرات علیه دولت و سیاستهایش شرکت کرده. این زنان مالکیت بدن خود را میخواهند. در حین این تظاهرات مسالمتآمیز، انفجاری باعث از بین رفتن تظاهرات میشود. جون اسبرن قبلاً با یک مرد مطلقه ازدواج کرده. او از همسرش صاحب یک دختر شده بود. اما با عوض شدن رژیم حاکم او از دختر و همسرش جدا میشود. دولت متوجه شده که او قبل از تظاهرات و در اوایل تشکیل دولت گیلیاد بچهدار شده. دولت او را تبدیل به یک ندیمه میکند. بعد از صحنه انفجار، جون اسبرن را میبینیم که بعد از چند سال تبدیل به ندیمه رهبران دولتی شده.
اگر به سریالهای پلیسی علاه دارید بررسی سریال لوپین را بخوانید.
خالهها
ندیمهها در محلی بهاصطلاح مقدس دورهم جمع میشوند و به آنها آموزش داده میشود. اسم کسانی که به ندیمهها آموزش میدهند، خاله است. خالهها به آنها یاد میدهند چطور تن به روابط کثیف بدهند و برای ثروتمندان بچه به دنیا بیاورند. ثروتمندان برای بچهدار شدن به آنها تجاوز میکنند.
آفرد
ندیمهها اسم دارند. اسم تمامی ندیمهها؛ آفرد هست. آفرد (Offred) به معنای پیشکش یا هدیه است. آنها هدیههایی برای ثروتمندان هستند. آفردها نامخانوادگی هم دارند. آنها نام خانوادگی اربابشان را میگیرند. به آنها لباسهای قرمز میپوشانند تا از بقیه جمعیت متمایز باشند. کلاهی هم دارند که صورت آنها را میپوشاند.
فصل 2
در فصل دوم میبینیم که شخصیتها در منطقه مهاجرنشین زنده ماندهاند. جایی که هیچکس حاضر به بردگی نیست. حالا جون حامله است. این حاملگی باعث استحکام او درگیلیاد شده. در این فصل سرگذشت تلخ امیلی (Emily) را میبینیم. کمکم داستان عمیقتر میشود و بیننده را در درد و غم بیشتری فرومیبرد. دیالوگهای راوی کم شده و کارگردان به بیننده این اجازه را میدهد که تمام تلخیها را در سکوت مشاهده کند.
فصل 3
در فصل سوم، جون را میبینیم که بچهاش را به همراه دوستش امیلی، به کانادا فرستاده. جون خودش در گیلیاد مانده. او میخواهد دخترش را پیدا کند. همسر جون؛ لوک (OT Fagbenle) همراه با مویرا (Samira Wiley) به وظایف خود عمل میکنند. لوک دارد از فرزندش مراقبت میکند. خاله لیدیا (Ann Dowd) که میخواست از کشور خارج شود، توسط امیلی چاقو خورد ولی زنده ماند. خاله لیدیا به شغل قبلی خودش بازمیگردد.
جذب مخاطب
این سریال 3 فصل دارد و کاملا بیننده را دنبال خود میکشد. تا فصل سوم هم بیننده از دیدن سرگذشت ندیمهها خسته نمیشود. مثلاً در فصل سوم در یک سکانس امیلی را میبینیم که به فرزند و همسر خود برمیگردد. همین اتفاقهای کوچک باعث میشوند با سریال همراه شوید. با تمام غمی که به میبینید بازهم نمیخواهید دست از تماشا بردارید. این هنر یک نویسنده و کارگردان است.
تکنیک کارگردانی
کارگردان این مجموعه، بروس میلر به همراه دستیارهایش توانسته فضایی مانند فضای توصیفشده در کتاب، بسازد. او از تغییرات نابهجا صرفنظر کرده و داستان را کاملاً دستنخورده تحویل بیننده داده. یکی از تکنیکهای او استفاده درست از دوربینش است. او بهجای اینکه دوربین را از اینور به آنور بکشاند، آن را ثابت نگه داشته. در قسمتهای اول فصل یک، بیشتر صورت جوی را میبینیم. دوربین روی حرکات و عکسالعملهای صورت او متمرکز است. این کار حس جوی را خیلی آسان به بیننده منتقل میکند.
تشویق از سر اجبار
برنده شدن این سریال در مراسم امی باعث شد این سریال بر سر زبانها بیافتد. معلوم شد بسیاری از افراد از سر وحشت و شیفتگیهای ناسالم به تشویق این سریال پرداختهاند. عده زیادی هم از دیدن آن پرهیزکردهاند و تعداد اندکی واقعاً این سریال را با دیدگاه درستی دیدهاند.
به ماجراهای تخیلی علاقه دارید؟ بررسی سریال ریک و مورتی را از دست ندهید.
یک داستان یا واقعیت؟
فلشبکهای داستان کفرتان را درمیآورد. بهعنوانمثال در یک فلشبک میبینیم که جون و دوستانش درباره مشکلات خود صحبت میکنند و بعد هم شاد و خندان به سرکار میروند. یاد خودتان افتادید، نه؟ درست است شما از اینکه این شخصیتها هم کارهای شما را تکرار میکنند حرص میخورید. میبینید که چطور بیتفاوتی آنها باعث بدبختیشان شده. این دقیقاً کاریست که داستان با مخاطب میکند. حرص او را درمیآورد و او را وادار میکند از دست خودش عصبانی باشد.
نظرات
حالا که این بحث مطرح شد، گذری هم به دیدگاههای فعالان این حوزه داشته باشیم داشته باشیم.
تاشا رابینسون (Tasha Robinson)، تدوین گر
او میگوید تابهحال یک قسمت از این سریال را ندیدهام. پیگیر کارهای مارگاریت اتوود هستم و تمام رمان های او را خواندهام. فیلمی که در سال 1990 از این داستان اقتباس شد را دیدم و حقیقتاً از آن خوشم آمد. وقتی به این سریال رسیدم خیلی کم توانستم با آن ارتباط برقرار کنم. اکنون هم در عصری زندگی میکنیم که سیاست و سیاستمداران میخواهند قدرت تولیدمثل در بانوان را کنترل کنند. باید دقت کنیم این سریال در قرن بیست و یکم ساختهشده. قرنی که در آن هرکس میتواند هر سرگرمی را انتخاب کند. خیلی از افراد فیلم و سریال را انتخاب میکنند. ولی در میان این سریالها سرگذشت ندیمه هم وجود دارد. این سریال دقیقاً به اصل مطلب اشاره میکند.
لورا هادسون (Laura Hudson)، منتقد فرهنگی
خیلی راحت میتوان داستان سرگذشت ندیمه را یک داستان تخیلی فرض کرد. مارگاریت اتوود میگوید:«تمام اتفاقاتی که در کتاب رخداده؛ اتفاقاتی بوده که برای زنان افتاده». اگر فکر میکنید که این حوادث فقط در این کتاب نوشتهشده سخت در اشتباهید. شاید فکر کنید در جوامع امروزی دیگر از این اتفاقات نمیافتد ولی اشتباه میکنید. سلطه وحشتناکی که دولت گیلیاد در داستان دارد را میتوانید در خیلی از جوامع ببینید. بسیاری از دولتها خواهان سلطه کامل بر زنان هستند.
با سریال بریجرتون سری به انگلیس قرن 19 بزنید.
وقتی این کتاب حدوداً 30 سال پیش منتشر شد، اکثر زنان آن را مسخره و تحقیر کردند. معلوم نیست چرا ولی ظاهراً در آن دوره احساس امنیت زیادی میکردند. اکنون در سال 2018 انگار داستان این کتاب برای زنان قابل لمس است. هرچه بیشتر میگذرد زنان این داستان را بیشتر درک میکنند.
دووان مالونی (Devon Maloney)، منتقد فرهنگی
زمانی که شغل آزاد داشتم شروع به دیدن فصل اول این سریال کردم. وقتی به قسمت ششم و هفتم سریال رسیدم احساس کردم آتش گرفتم و از دیدن ادامه آن صرفنظر کردم. این سریال کارگردانی، بازیگری و خط داستانی خیلی خوبی دارد. حس کردم دارم یک سریال 4 بُعدی را میبینم. بُعد چهارم آن درواقع همان دولت گیلیاد بود. دولت گیلیاد را میتوانید در جوامع امروزی ببینید. دولت گیلیاد همان کسانی هستند که میگویند حتی اگر مورد تجاوز قرار گرفتید، حق سقطجنین ندارید. دولت گیلیاد افرادی هستند که به دنبال قانون منع قوانین سقطجنین هستند.
مگان فرخ منش (Megan Farokhmanesh)، خبرنگار
با داستان احساس همذاتپنداری کردم. بهعنوان یک زن رنگینپوست، بخشی از خودم را در داستان دیدم. با دنبال کردن این سریال، شما روح خودتان را زخمی خواهید کرد. داستان سرگذشت ندیمه درباره شکنجه شدن زنان است. این سریال را برای دومین بار با یکی از دوستانم که مرد بود دیدم. جالب بود، او هم مانند من روحش خراشیده شد و عمق ماجرا را فهمید. داستان درباره یک خرابشده است. الان هم میتوانیم این خرابشده را ببینیم.
اکثر کسانی که با آنها مصاحبه شد بر این عقیده بودند که دولتها و بهخصوص دولت ترامپ، همان دولت گیلیاد را ارائه کردهاند. اکثر آنها به یاد کارها و تصمیمات ترامپ، افتاده بودند. خب، حقیقت این است که دولتها و سیاستمداران اگر آزادی عمل بیشتری داشتند، حتماً گیلیاد را تحویلمان میدادند. جالب است که رفتهرفته مردم این موضوع را متوجه شدهاند ولی به علت توسعه یا خوشیهای مفرط نسبت به آن بیقید شدهاند. همه معتقدند که گیلیاد نزدیک است. هیچکس هم اهمیتی نمیدهد. همانطور که جون و دوستانش اهمیتی ندادند.
منبع:hollywood report– verge– variety– guardian