فرض کنید که در جنگل در حال قدم زدن با سگتان هستید. ناگهان چشمتان به چیزی رنگی و مشکوکی میخورد، مثلا دسته نقرهای یک چنگال یا تکهای قرمز از یک اسباببازی. شاید سگتان توجهاش جلب بشود و شروع به کندن اطراف آن شی کند. بیاییم دو حالت برای این موقعیت در نظر بگیریم: حالت اول اینکه آن چیز فقط یک تکه آشغال است که نزدیک سطل زبالهانداخته شده است. اما در حالت دوم، چیزی که پیدا کردهاید قطعهای از یک داستان ناشناخته است و میخواهد شما را درگیر خودش کند. بله، در فیلم First Cow ما شاهد حالت دوم هستیم. داستانی که از دل گذشته بیرون میآید تا بار دیگر بازگو شود.
در دستهبندی نقد و بررسی فیلم میتوانید فیلمهای از هر سبک و سیاق پیدا کنید.
First Cow؛ شیره محبت آدمی!
بزرگی میگفت که پشت هر ثروت عظیمی، یک جنایت بزرگ نهفته است. ثروتی هم که توسط دو شریک به نام های کوکی و کینگ لو در اواسط قرن نوزدهم به دست آمد هم میشود گفت از این قاعده مستثنی نبود. البته جرم آنها در مقیاس بسیار کوچکی بود؛ این دو نفر شبها از کابینشان به مزارع نزدیکشان میرفتند و شیر گاو دامدار دیگری را دزدکی میدوشیدند. داستان از لحظهای شروع میشود که کوکی، کینگلو را به این کار ترغیب میکند.
قتل و فرار به مکزیک: نقد و بررسی No Man’s Land
و اما شروع ماجرا
کوکی، آشپز بدبخت و درماندهایست که برای یک گروه آدم رذل آشپزی میکند. او لابهلای درختان به دنبال قارچ یا هرچیز خوراکی دیگری میگردد. ناگهان مردی برهنه را پیدا میکند که از سرما در حال لرزیدن است. مرد به آرامی سعی میکند با آشپز صحبت کند. کوکی بهطرز عجیبی نه دادوبیداد میکند و نه اسلحهاش را بیرون میکشد. در عوض به او غذای گرم و سرپناه میدهد. تصور اینکه بعد از آن چه اتفاقی میافتد، به عهده بیننده است. بعد از آن کوکی و مرد غریبه که اسمش کینگلو است، تصمیم میگیرند با همدیگر زندگیشان را بسازند. گرچه با گذشت زمان هم، همچنان خواسته آنها در غذای گرم و سرپناه خلاصه میشود.
کارگردان این اثر، رایکارد، انتخابهای ریز و درشتی را که این دو مرد در مسیر زندگیشان میگیرند را به ما نشان میدهد. بهمحض اینکه کوکی به کابین کوچک و محقر کینگلو میرسد، شروع به کار میکند. او گلهای وحشی را مرتبا جمع میکند و در بطریهای کوچکی روی قفسه قرار میدهد. دوستش هم او را تشویق میکند تا کمی آرام بگیرد و آنجا را مثل خانه خودش بداند. اما آنقدرها هم که فکر میکنید با او مهربان برخورد نمیکند! از همان لحظه اول آنها به این نتیجه میرسند که میتوانند برای هم دوستان بسیار خوبی باشند و بهخوبی با هم کنار بیایند.
پیشنهاد ویکی نقد: نقد و بررسی فیلم No man’s land
یک گاو برای تغییر
شاید خودتان حدس زده باشید، این فیلم در مورد دوستی کوکی و کینگلو نیست. بلکه همانطور که از تیتر فیلم پیداست، در مورد گاوی است که این دو مرد را از کابینشان بیرون میکشد. اولین گاو، تنها گاویست که در فیلم وجود دارد. جفت و گوساله هایش موقع حملشان به جنگل اورگان تلف شدهاند. همین که این گاو وارد خانه رییس فاکتور میشود، رویای شیرین خوردن شیر و بیسکوییت به سر کوکی میزند. اینجاست که ملیحترین دزدی سینما شروع میشود. شاید همین فیلم باعث شد تا ایده فیلم انگل (Parasite) به ذهن کارگردانش خطور کند. خود گاو به تنهایی محرک و انگیزه دزدی این دو مرد نیست. اما برای آن ها نوید موفقیت و ثروت است که باعث شعلهور شدن رویا در سر آنها میشود. همانطور که گفته شد، این فیلم یکجورهایی فریبنده و ساده است. جریانش بهآرامی در میان درختان جنگل اورگان میگذرد و به رودخانه میرسد.
باید از تکتک فرصتهای پیش رو برای بهدست آوردن آیندهای روشن استفاده کرد. حتی اگر به قیمت به خطر انداختن جان انسان تمام شود. این ایده اصلی کل فیلم است. مثل خیلی از آدمها، کوکی و کینگلو هم زندگی مرفهی نداشتند. آنها برای رسیدن به رویای ثروت و آسایش میجنگند و به هر قیمت میخواهند آن را به دست بیاورند. رایکارد بهآرامی این پیله زیبا را از دور ما باز میکند و آرام آرام تنشها را برطرف میکند. او بارها به ما نشان میدهد که چگونه این دو دوست تسلیم روزگار نمیشوند.
کابین به آرامی رشد میکند و آهستهآهسته به چیزی شبیه به خانه تبدیل میشود. ما بهطور خیلی خلاصه اما مکرر با کارکترهایی متفاوتی روبهرو میشویم. بازیگران همه آنها بهخوبی از پس نقششان برآمدهاند. در طول روند فیلم کمی بیشتر با این کاراکترها آشنا میشویم که البته نیاز چندانی هم به آن نیست. رایکارد به اندازهای از آنها به ما اطلاعات میدهد تا بتوانیم درمورد آنها خیالپردازی کنیم. مثلا اینکه چطور یک مرد توانسته یک کلاغ را به حیوان دستآموزش تبدیل کند. یا اینکه مجموعه داراییهای یک نگهبان تنها چقدر است! یا یک مرد برای بزرگ شدن فرزندش چهقدر صبر و شکیبایی میکند. و اطلاعات دیگری از این قبیل که ذهن شما را به بازی بگیرند.
یک پسربچه معمولی یا یک جهادی خطرناک؟ از فیلمهای برادران داردن، درباره Young Ahmed بخوانید.
انسان، حیوان ناطق
گاو که در نهایت متوجه میشویم اسمش ایوی (Ivy) است، شاید تنها گاو فیلم باشد، اما تنها حیوان نیست. جغد، چند سگ دوست داشتنی، یک کلاغ به ظاهر رام و گربهای شیطان هم جز عوامل فیلم هستند.
مردم معتقدند که بر زمین و حیوانات تسلط کامل دارند. اما این حاکمیت فقط یک توهم است. ما فقط موجوداتی سخنگو هستیم که سرمایه ناچیزی داریم. این فیلم نمایشگر جنگ وحشیانهایست که علیه سیستمهای سلطهگر آغاز شده است. کینگلو و کوکی آدمهایی هستند که زندگی را آسان میگیرند و بهنوعی مکمل هم هستند. همین باعث جذابیت داستان میشود. کینگلو کسیست که کوکی را از دنیای مالیخولیاییش بیرون میکشد. در عوض، او هم کینگلو را به ثبات و آرامش میرساند.
سخن آخر
فیلم در مسیرش منحنی آرام خود را به ما نشان میدهد و مواد لازم برای تصورات رنگارنگ در مورد زندگی این افراد را به ما میدهد. این فیلم دربطن خودش، نوعی وسترن محسوب میشود و تمدن و همبستگی آمریکایی را زیر سوال میبرد. در نهایت مثل هر فیلم وسترن موفق دیگر، این ژانر را با سختگیریهای قاطعانه نقد میکند. در تمام فیلم رایکارد سعی میکند به ما یاد دهد از جزئیات کوچک برای اتصال بخشهای مختلف فیلم به هم استفاده کنیم. درست مثل گاو که حیاتیترین نیازهای مارا برآورده میکند.
منبع nytimes– rogereberts